جی اف علیرضا
در مسجد، بین دو نماز نشسته بودم، علیرضا با ذوق و شوق آمد و با صدای بلند گفت :
بابا ، با یه دختر دوست شدم!
صدای خنده اطرافیان بلند شد به همراه تیکه های استغفرالله، مسجد جای این کارهاست؟، چشممان روشن، نوه حاجی و گرل فرند و ...!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی